یکی از لذتبخش ترین کارها تو
زندگی واسه من اینه که درست کردن غذاهای جدید و متنوعی رو تجربه کنم. اینکه از
ترکیب مواد اولیه مختلف به یک محصول خوشمزه دست پیدا کنی، هیجان خاصی داره که فقط
افرادی که مثل من ذائقه ماجراجویی دارند و از امتحان کردن طعمهای جدید نمیترستند،
این هیجان رو درک میکنند. که خب قطعا شما هم شامل همین دسته هستید وگرنه الان در
حال خوندن این متن نبودید! ماها آدمایی هستیم که از امتحان کردن نمیترسیم و از
شکست هراسی نداریم. چون همین موفقیت ها و شکستهاست که زندگیمون رو رنگارنگ میکنه.
حالا جدا از این ماجراجویی
ها گاهی اوقات هم پیش میاد که ترجیح میدم درجه ریسک کار رو پایین بیارم و از یک
رسپی حاضر و آماده استفاده کنم. رسپی ای که حاصل تلاش یک شف معروف باشه و قبلا
بارها و بارها توسط سایرین امتحان شده و جواب پس داده باشه.
یکی از اون شف هایی که من
رسپی هاش رو قبول دارم، خانم نایجلا لاسن Nigella Lawson هست که بارها هم از طریق سایتم رسپیهاش رو
امتحان کردید. اگر شما هم سالیان سال هست که نایجلا رو میشناسید، با من هم عقیده
هستید که با عشق خاصی آشپزی میکنه و همین امر هست که باعث جذابیت کارهاش میشه.
اصلا این اعتقاد قلبی من هست که، تا زمانی که یک آشپز به تک تک مواد اولیه و کل
فرایند آشپزیش، چاشنی عشق رو اضافه نکنه... اون غذا طعم فوق العاده ای نخواهد
داشت. اصلا اجازه بدید یه حکم صادر کنم: هر غذایی که از سر رفع تکلیفی و بی میلی و
به اجبار پخته بشه، طعم خوبی نخواهد داشت و صرفا شکم پر کن خواهد بود. همین!
حدودا دو سه سال پیش، یه روز
عشقم کشید یه کیک با رسپی حاضر و آماده و هلو برو تو گلو درست کنم. بین سایتهای شف
هایی که بهشون علاقه دارم در حال چرخیدن بودم که رسیدم به سایت نایجلا. روی صفحه
اول سایتش یه شیرینی قرار داده بود که چشمم رو گرفت. تصمیم گرفتم درستش کنم. زیر
عکسش، توضیح داده بود که اگر شیرینی رو درست کردید یه عکس ازش بگیرید و بفرستید و
در مسابقه شرکت کنید. جایزه مسابقه یک نسخه از کتاب آشپزی نایجلا امضاء شده توسط
خود نایجلا خواهد بود.
شیرینی رو درست کردم و
همونطور که انتظار داشتم عالی هم شد. طبق عادت ازش عکس گرفته بودم. نه به هدف شرکت
در مسابقه؛ چون من شخصیتا از اون دخترام که اهل رقابت و اثبات برتری خودشون نیستن.
ولی نمیدونم چرا و از کجا و چطوری یه صدایی بهم گفت: "ضرری که نداره، بیا و
عکسه رو آپلود کن."
روزی که من شیرینی رو درست
کردم روز آخر مسابقه بود و به گمونم دست تقدیر منو اونجا کشونده بود. تصمیم گرفتم
عکسم رو آپلود کنم هرچند که مطمئن بودم کار بیهوده ای هست. واقعیتش اینه که من
متاسفانه یه ژن پرفکشنیستی از مامانی خانم و ننه به ارث بردم که باعث میشه هیچوقت
هیچ کدوم از کارهایی که انجام میدم به دلم نشینه و همیشه پر از عیب و ایراد
میبینمش. دست خودم نیست؛ ژنه. در هر حال اون روزی که عکسم رو آپلود کردم مطمئن
بودم که در یک مسابقه که از همه جای دنیا میشه توش شرکت کنی هیچ شانسی ندارم. آخه
اعتقاد داشتم که همه بهتر از من هستند!
یک هفته بعدش، درحالی که
جریان رو به کل فراموش کرده بودم (آخه میدونید... آدمی که نوزاد داره، مغزش معمولا
محرک های زاید و موارد بی اهمیت تر از بچه رو خود به خود کنار میزنه و جای بیشتری
واسه بچه ها باز میکنه!!!) رو تخت لم داده بودم داشتم ایمیلهام رو چک میکردم که
دیدم یک ایمیل از تیم نایجلا برام ارسال شده بوده ولی چون من فرصت چک کردن ایمیل
رو نداشتم، ندیده بودمش. ایمیل رو باز کردم و بعد از خوندن جمله اول یه جیغ بلند
کشیدم و شروع کردم به بالا و پایین پریدن روی تخت!
آیا براتون پیش اومده که این
احساس رو تجربه کرده باشید؟ وقتی که اصلا انتظار برنده شدن رو ندارید ولی خیلی غیر
منتظره اتفاق می افته؟ منظورم اون شرایطی نیست که به توانایی های خودتون اعتماد
دارید ولی سطح توقعتون رو پایین میارید که اگر برنده نشدید زیاد ناراحات نشید؛
منظورم اون زمانیه که اصلا برای خودتون شانسی نمیدیدید و یهویی خبر برنده شدن
بهتون میرسه و از ته دل شاد میشید. مخصوصا اینکه واسه اش هیچ زحمت خاصی هم نکشیده
بودید! اون روز من حسابی کیف کردم حسابی جیغ کشیدم و حسابی بپر بپر کردم، در حدی
که مهدی و آقای شوهر هم ذوق زده شده بودند.
حس خیلی خوب دوم هم زمانی
بهم منتقل شد که کتاب نایجلا رو امضاء شده، با نام خودم، در دستانم گرفته بودم.
(حالا بگذریم از اینکه این وسط، اداره پست کتابم رو قورت داده بود و چند ماه
پیگیری کردم تا تونستم بدستش بیارم؛ که این خودش یه داستان دیگه است واسه یه روز
دیگه).
آخه اینکه آدم یه کتابی رو
بخره فرق داره با اینکه یه کتابی رو که توسط نویسنده امضاء شده بخره و باز اونم
خیلی خیلی فرق داره با اینکه یه کتابی رو که با دستخت نویسنده بهت تبریک گفته شده
باشه رو هدیه بگیری. فرقش از زمین تا آسمونه!
خلاصه اینم اتفاق شیرینی بود
که سه چهار سال پیش واسه ام رخ داد. امروز شما شاهد یکی از رسپی های کتاب سیمپلی
نایجلا هستید. نایجلا در اون زمان 12 کتاب چاپ کرده بود که من میتونستم هر کدومش
رو به انتخاب خودم هدیه بگیرم. تصمیم گرفتم که آخرین کتابش رو انتخاب کنم یعنیSimply Nigella که چاپ سال 2015 هستش. البته در همون زمان کتاب
سیزدهمش هم در دست چاپ بود که خوب متاسفانه مراحل نهایی رو طی میکرد و هنوز موجود
نبود.
رسپی ای که براتون انتخاب
کردم رسپی شاوارمای مرغ هست که طبق معمول همیشه "با دخل و تصرف" براتون
از فرایند تهیه اش عکاسی کردم. اصلا یه جورایی دیگه واقعا برام سخته که دقیقا عین
رسپی ها رو انجام بدم، عادت کردم که باید حتما رد پای خودم رو توی رسپی ها به جا
بذارم و خصوصی سازیش کنم. نگران نباشید، هر دو ورژن خوشمزه هستند. فقط ورژن من
سریع تر و راحت تره. طبق معمول!
فیله ران مرغ 4 عدد
لیمو 1 عدد
روغن زیتون 2 ق غ
سیر 1 حبه
برگ بو 1 عدد
پودر پاپریکا 1 ق چ
پودر زیره سبز ربع ق چ
پودر تخم گشنیز ربع ق چ
پودر دارچین ربع ق چ
پودر جوز هندی یک هشتم ق چ
نمک و فلفل
من از چهار فیله ران مرغ
استفاده کردم ولی شما میتونید از فیله سینه مرغ هم استفاده کنید. بستگی به ذائقه
خودتون داره و یا اینکه اون لحظه چی تو خونه داشته باشید!
ران مرغ رو به همین شیوه ای
که قبلا مرحله به مرحله و مصور توضیح دادم میتونید به راحتی فیله کنید. کافیه به این لینک مراجعه کنید.
پوست یک لیمو رو رنده
میکنیم. و آبش رو هم میگیریم و روی مرغ میریزیم.
یک حبه سیر رو خیلی ریز خرد
کرده و یا رنده میکنیم.
روغن زیتون و پودر زیره سبز و
پودر تخم گشنیز و پودر دارچین و نمک و فلفل و پاپریکا رو اضافه میکنیم.
برای تهیه پودر فلفل پاپریکا
در خانه به این لینک مراجعه کنید.
جوز هندی رو بهتره که همیشه
تازه رنده کنیم. پس دانه های جوز هندی رو در خانه نگهداری کرده و در هنگام نیاز،
همون موقع روی غذا رنده اش کنید.
همچنین نیاز به یک عدد برگ
بو داریم. که من به جای یک برگ بزرگ از دو برگ کوچولو استفاده کردم. برگ بو رو هم
میتونید از عطاری تهیه کنید.
حالا با کمک انگشتانمون، مرغ
رو با همه مواد ماساژ میدیم.
روی ظرف رو میپوشونیم و برای
شش ساعت و یا شب تا صبح، میذاریمش توی یخچال. و قبل از پخت، از یخچال خارجش میکنیم
تا به دمای محیط برسه.
اگر هم خیلی اهل برنامه ریزی
کردن واسه آشپزیتون نیستید، هر چقدر که در توان تون هست بهش استراحت بدید تا طعمدار
بشه!
راستی میتونید هم از زیپ لاک
استفاده کنید.
حالا واسه پختش، تابه رو روی
شعله بلند اجاق قرار داده و اجازه میدیم تابه به خوبی گرم بشه. بعد قطعات مرغ رو
توی تابه گذاشته و برای 5 دقیقه میپزیمش. پشت و رو کرده و سمت دومش رو هم 4 دقیقه
میپزیم. البته زمان پخت بستگی به میزان شعله اجاق و جنس تابه داره. لذا بهتره به
رنگش توجه داشته باشید.
من شخصا، میپسندم که مرغ روش
لکه های برشته شده دیده بشه (مثل جوجه کباب). شما اگر همچین علاقه ای ندارید بهتره
قبل از اینکه مرغ رنگ بگیره از روی تابه برش دارید. در حد سه دقیقه هم کافیه. اون
یک دقیقه آخر واسه لک لکی شدنش هست.
در هر دو حالت، مرغ کاملا آبدار خواهد بود.
خودتون بهتر از هر کسی در
جریانید که شاوارما به صورت سنتی چطوری تهیه میشه. شیوه های فراوانی برای تهیه یک
شاوارمای ساده در خانه وجود داره که خب اینم یکیش هست. در واقع یکی از شیوه های تهیه
شاوارمای تقلبی هست!
نایجلا در کتابش میگه، قطعات
مرغ رو برای 30 دقیقه در فر 220 درجه سانتیگراد بپزید. اما واقعیتش رو بخواید، من طبخ
شاوارما رو روی تابه بیشتر میپسندم، فقط و فقط به خاطر اون طعم کبابی و گریل شده ای که به خاطر وجود لکه های سیاه و
قهوه ای به خودش میگیره. اگر تصویر شاوارمای کتاب نایجلا رو که اون بالا واسه تون
ازش عکس گرفتم، ببینید متوجه میشید که مرغ دورن فر، اون حالت گریل شده رو پیدا
نمیکنه. دیگه اختیارش با خودتون. 9 دقیقه روی تابه یا 30 دقیقه درون فر. هرجور
خودتون صلاح میدونید!
شاوارمای مرغ رو با مخلفات
لقمه بگیرید و نوش جان کنید!
طبق معمول در انتهای پست، رسپی
اصلی رو هم براتون لینک میکنم که بهش دسترسی داشته باشید.
Chicken Shawarma
Adapted
from Simply Nigalla
4 skinless
and boneless chicken thighs
1 lemon
2 tbsp olive oil
1 garlic clove, finely grated or minced
1 dried or
fresh bay leaf
1 tsp paprika
1/4 tsp
ground cumin
1/4 tsp
ground coriander
1/4 tsp
ground cinnamon
1/8 tsp
freshly grated nutmeg
salt and pepper
Take a zip bag and put the chicken thighs in it. Zest the lemon
and add the juice. Pour in the olive oil and add the garlic, then add all the
remaining ingredients. Squish everything about together, then seal the bag, and
refrigerate for at least 6 hours, or up to 1 day. When you’re ready to cook,
preheat the oven to 220C. Remove the chicken from the fridge and allow it to
reach room temperature. Tip the contents of the freezer bag into a shallow
roasting pan, roast for 30 minutes or you can simply cook them on a
pan for 4 to 5 minutes on each side.