فصل بهار که میشه بدنم سه
چیز خاص رو میطلبه. یکی شکوفه های بهار نارنجه. ما توی حیاط مون و همچنین حیاط
خلوت مون درخت نارنج داشتیم و از بچگی عطر بهار نارنج به من ورود رسمی بهار رو اعلام
میکرد. واسه همین الان هم همیشه بهار که میشه باید تا شکوفه ها وجود دارند نفس های
خیلی عمیق بکشم تا به اندازه کافی از عطر بهار نارنج بهره مند بشم. حتی وقتی تو
کوچه یا خیابون از کنار درخت نارنجی رد میشم باید حتما نفس خیلی عمیق بکشم تا
کمبود بهار نارنج خونم جبران شه! دومیش کُناره. اگر فالور اینستگرم من هستید؛ در
جریانید که من عاشق "کُنار" هستم و طرفهای عید که میشه بلا نسبت مثل بز
زیر درخت کُنار در حال چریدنم. عکس های کُنار های خوشرنگ و خوشگل خونه ننه رو حتما
توی اینستگرمم دیدید. و اگر تا به حال کُنار محلی بوشهر رو نخوردید باید تضمین بدم
که بسیار خوشمزه و خوش عطره. در حدی عاشق کُنار هستم که باز اگر تو کوچه و خیابون
از کنار درخت کُناری رد شم باید حتما نفس عمیق بکشم (چیه چرا اینطوری نگام میکنید؟
خب بالاخره هر انسانی با یه سری مشکلات روانی دست و پنجه نرم میکنه دیگه! مشکل منم
نفس عمیق کشیدن کنار درختانه!) زمستون سال قبل متاسفانه یه هاپو اومده تو حیاط خونه
ننه و پنج تا توله هم زاییده. بدین معنی که الان شش تا پاچه گیر اونجا پرسه
میزنند. هیچی دیگه ... بهار امسال من بی کنار موندم. یعنی دو بار هم پیش اومد که
خر شدم بچه بغل رفتم سمت درخت کنار ولی با صدای پارس سگها دمم رو رو کولم گذاشتم و
در رفتم. شاید امسال کنار گیرم نیومده باشه ولی قطعا پریماورا خوردم. پریماورا
سومیشه. یعنی وقتی فصل بهار میشه بدن من پریماورا میطلبه!
کلمه "پریماورا" یعنی "بهار". بنا به
دلایلی که خودم هم نمیدم (!) همین که بهار میشه من حس میکنم نیاز دارم پریماورا
بخورم. حالا از اسمش گذشته، این خوراک پاستا واقعا چیز خوشمزه ایه. مخصوصا اگر مثل
من سبزیجات رو به گوشتها ترجیح میدید. میدونید که من گیاه خوار نیستم. اما گیاه
خواری رو دوست دارم. به ویژه اگر گیاهش بادمجون باشه!
حالا توی این یکی پریماورایی
که دارید میبینید بادمجون نریختم ولی خواستم تاکید کرده باشم که عاشق بادمجونم.
پاستا پریماورا pasta primavera تشکیل شده از پاستا و سبزیجات. به همین سادگی. و
بسیار هم خوشمزه. البته هر کسی خوراک پاستای سبزیجاتی رو دوست نداره و خیلی ها گوشت رو ترجیح میدن اما اگر شما دوست
دارید حتما این رسپی رو امتحان کنید.
من خودم پاستا پریماورا رو
به دو صورت درست میکنم که هر دوش رو میگم شاید شما هم مثل من گاهی این یکی رو دوست
داشته باشید گاهی اون یکی.
پاستا 200 گرم
کدو سبز کوچک 2 عدد
هویج کوچک 2 عدد
فلفل دلمه ای قرمز نیمی
قارچ کوچک 6 عدد
پیاز کوچک 1 عدد
سیر 1 حبه
روغن زیتون 1 ق غ
پودر زنجبیل نصف ق چ
فلفل سفید ربع ق چ
جوز هندی یک هشتم ق چ (اخیاری)
خامه 2 ق غ (اختیاری)
پنیر پارمزان ربع لیوان (اختیاری)
سرکه بالسامیک 2 ق غ (اختیاری)
پیازچه خرد شده 2 ق غ (اختیاری)
نمک
این یک پاستای سبزیجاته.
یعنی ما میتونیم از هر ماده ای که در گروه سبزیجات قرار میگیره استفاده کنیم.
این جمله بالایی رو که مینوشتم
یاد بحث همیشگی منو مهدی افتادم که بچه معتقده سبزیجات باید سبز باشند. مثلا وقتی
میگم گوجه فرنگی میگه "اِه! مامانی گوجه فرنگی که سبزی نیست! پس سبزیجات نیست"
و ماجرا برای سایز سبزیجاتی که سبز نیستن صدق میکنه. خلاصه این داستان سر دراز
دارد.
حالا من دوست داشتم اینبار
از کدو و هویج و قارچ و فلفل قرمز استفاده کنم. ولی دقیقا همه چیز میشه توی
پریماورا ریخت. مثلا لوبیا سبز یا نخود
سبز یا فلفل دلمه ای سبز یا کلم بروکلی (نه به این دلیل که همه شون سبزن و از نظر
حاج آقای کوچک ما سبزیجات به حساب میان!) یا ...
سبزیجات رو قطعه قطعه
میکنیم.
سایز مهمه. چون اگر قطعات
کوچکتر باشند به سرعت پخته میشند و زمان آشپزی کاهش پیدا میکنه.
من هم از سبزیجات کوچک
استفاده میکنم (چون خوشمزه ترن) . هم نازک و کوچک برششون میزنم.
ولی اینکه به چه سایزی و به
چه مدلی سبزیجات رو برش میزنید یه موضوع کاملا خصوصیه. شما آشپزید بهتر میدونید
دوست دارید سبزیجاتتون رو چطوری بپزید و چطوری بخورید.
از هر مدل پاستایی که دوست
داریم (یا دم دست داریم) میتونیم استفاده کنیم.
پاستا رو توی آب جوش میریزیم
و میپزیم.
من علاقه ندارم هویج رو تفت
بدم پس هویج رو با پاستا توی آب میریزم تا آبپز بشه.
شما میتونید هویج رو هم تفت
بدید. البته اگر برای پریماوراتون از هویج استفاده میکنید. چون قرارمون این شد که
از هر نوع سبزیجاتی که دوست داریم استفاده کنیم. (و اصلا هویج جزء سبزیجات نیست
چون نارنجیه!)
پاستا رو "آلدنته" برمیداریم.
آلدنته یعنی اینکه دور پاستا پخته اما مغزش هنوز کمی زیر دندون میاد.
به زبان ساده تر: نباید
پاستاتون وا بره!
در صورت تمایل میتونید توی
آب پاستا نمک هم بریزید. (نریزید بهتره و اگر میریزید هم کم بریزید. نمک برای
سلامتی مفید نیست. مخصوصا اگر تو خانواده تون سابقه فشار خون بالا دارید. که ما
زیادش رو هم داریم!)
پاستا رو آبکش میکنیم.
یک لیوان از آب پاستا رو نگه دارید و دور نریزید.
تو فاصله ای که پاستا رو
میپزیم؛ سبزیجات رو هم آماده میکنیم.
روغن رو توی تابه میریزیم.
زنجبیل رو اضافه میکنیم.
پیاز و سیر خورد شده رو ده
ثانیه توی تابه تفت میدیم.
فلفل دلمه ای قرمز و کدو سبز
رو اضافه کرده و دو دقیقه تفت میدیم.
فلفل سفید رو اضافه میکنیم.
قارچ رو اضافه کرده و بعد از
یک دقیقه از روی حرارت برمیداریم.
من دوست ندارم سبزیجات له
بشن. یعنی سبزیجات رو هم "آلدنته" برمی داریم.
یعنی وقتی گازشون میزنیم زیر
دندون میان و تردن.
مخصوصا قارچ رو آخر سر اضافه
میکنم که زیاد له نشه.
اگر دارید از سبزیجات دیگه
توی پریماورا استفاده میکنید حتما به این نکته که پخت سبزیجات همانند نیست توجه
داشته باشید و همه سبزیجاتتون رو یکباره توی تابه خالی نکنید!
پس همزمان سبزیجات رو میپزیم
و پاستا رو هم آبکش میکنیم.
حالا سبزیجات رو به یک سمت تابه کنار میزنیم و پاستا رو سمت دیگه تابه
میریزیم.
هم نمیزنیم.
برای اون مدل پریماورایی که
خامه ایه، الان دو قاشق خامه رو با نصف لیوان آب پاستایی که کنار گذاشته بودیم
مخلوط کرده و اون سمت از تابه که پاستا رو ریخته بودیم میریزیم.
تابه رو روی شعله متوسط اجاق
قرار میدیم.
هم میزنیم. تا پاستا با سس
خامه مخلوط شه.
در صورت نیاز بازم بهش آب
پاستا اضافه میکنیم. آخه بعضی ها سس رو رقیق دوست دارند.
حالا پنیر پارمزان و اندکی
فلفل سفید اضافه کرده و هم میزنیم. اگر شوری پنیر پارمزان واسه ذائقه تون کافی
نیست میتونید توش نمک بریزید ( ولی سعی کنید ذائقه تون رو تربیت کنید که با همون
میزان شوری کنار بیاد. دوستار قلبتون باشید!) قدری جوز هندی روش رنده میکنیم. به
اندازه حدودا یک هشتم قاشق چای خوری. چشمی اندازه بگیرید.
حالا از روی حرارت برداشته و
همه رو مخلوط کرده و سرو میکنیم.
همین مقدار خامه ای که به
پاستا اضافه شده باعث میشه یه سس غلیظ و زیبا تشکیل بشه و چون سبزیجات رو آخر سر
با پاستا مخلوط کردیم سبزیجاتمون ظاهر رنگی زیباشون رو حفظ کردند و خوردن پاستا
پریماورای خامه ای رو لذتبخش تر میکنه چون به قول معروف ما انسانها اول با چشممون غذا رو
میخوریم بعد با دهنمون!
برای مدل دوم من توی پاستا
پریماورام سرکه بالسامیک میریزم.
پس سبزیجات رو تفت میدیم و
پاستای آبکش شده رو توی تابه کنار سبزیجات میریزیم.
سرکه بالسامیک رو روی
سبزیجات تفت داده شده ریخه و هم میزنیم.
میچشیم و در صورت نیاز نمک و
فلفل بهش اضافه میکنیم.
باز به همون دلیل که قراره
اول با چشمامون غذا بخوریم ... من همه پاستا رو با سبزیجات مخلوط نمیکنم و مقداریش
رو سفید رنگ باقی میذارم. که در تصویر میبینید و میتونید قضاوت کنید که همین چند
تا دونه پاستایی که بالسامیکی نشدن چقدر ظاهر غذا رو شیک تر میکنه.
روش رو با پیازچه تزئین کرده و سرو میکنیم.
این مدل پاستا پریماورا هم
یه حالت اسیدی جالب داره که خوشمزه اش میکنه.
اگر شما به سرکه بالسامیک
دسترسی ندارید یا بهش علاقه ندارید میتونید به جاش از آبلیمو استفاده کنید. ولی
سرکه بالسامیک یه چیز دیگه است.
چون من همیشه زمانی که پاستا
پریماورا درست میکردم تنها مشتریش خودم بودم؛ برای مهدی و آقای شوهر یه مدل پاستای
دیگه با سوسیس خانگی درست کردم و مقدار زیادی از هر دو پریماورا رو بردم برای مادر
آقای شوهر. زمانی که مهدی برای ناهار اومد خونه در کمال تعجب دیدم که سه تا چنگال
برداشت و اول از پریماورای خامه ای خورد و کلی تعریف کرد و اومد محکم بغلم کرد.
بعد از پریماورای بالسامیکی رو خورد و کلی تعریف کرد و اومد چند بار بوسم کرد و
آخر سر رفت سراغ ناهار خودش! یعنی منو میگی شاخم در اومده بود! خب شکر خدا ظاهرا ذائقه
بچه انعطاف پذیر تر شده و راستی مفهوم گروه سبزیجات رو هم به خوبی یاد گرفته.
عمدا پرسیدم ببینم هنوزم سر حرف دوران کودکیش هست یا نه. دیدم خیر علمش کاملتر
شده. البته اینو مدیون پیش دبستانی بسیار خوبش هستم چون بچه به حرف مامانش که گوش نمیداد و فقط بحث میکرد.
خلاصه اینکه حاج آقا مهدی هم
داره کم کم مردی میشه واسه خودش!