صبح روز عید فطر
طبق عادت خیلی زود از خواب بیدار شدم. نای بلند شدن نداشتم. گرمای امسال همه مون
رو از پا در آورده بود. منم بدتر از همه. یه غلت زدم و خیره شدم به سقف. تصمیمم
این بود که صبح زود بیدار شم و واسه عید قربان یه کیک ببعی درست کنم. چون خودم رو
خوب میشناختم و به برنامه زندگیم واقف بودم اطمینان داشتم اگر روز عید فطر کیک
درست نکنم امسال عید قربان در کارگاه آشپزسازی کیک نخواهیم داشت. یه کم فکر کردم
دیدم اصلا جون تو آشپزخونه رفتن رو ندارم. گفتم: "خدایا آخه این چه زندگی ایه
من واسه خودم ساختم؟ بیا و بذار منم یه امروز مث همه آدمای دیگه صبح روز تعطیلم رو
استراحت کنم." باز یه غلتی زدم و خودمو کش آوردم و کمی فکر کردم. گفتم: "نه
درست نیست. اگه امروز از زیرش در برم ، صحنه رو به ذات تنبلم واگذار کردم!".
باز یه غلت دیگه زدم و خیره شدم به سقف. گفتم: "خدایا خودت میدونی تنبلی
نیست. آخه واقعا خسته ام. بذار امسالو بیخیال شم." بازم یه غلت دیگه زدم (من
از بچگی مشکل زیاد غلت زدن داشتم!!!) فکر کردم دیدم من قرار بوده این کیکه رو
اسفند واسه "عید نوروز ببعی ای" امسال آماده کنم و هی پشت گوش انداختم و
بهانه تراشیدم و از زیرش در رفتم. الانم که دارم دنبال دلیل محکم میگردم که یه
جوری بندازمش واسه سال بعد. تازه عید قربان هم هیچ چیز ببعی ای نخواهم داشت. دیدم خیلی
زشته. گفتم: "دختر از روی خودت خجالت بکش. تو واقعا جلو خدا روت میشه از زیرش
در بری؟ تو که هر سال مقید به یلدا و
نوروز و ولنتاین و هزار تا چیز دیگه هستی. بعد واقعا دلت میاد از عید قربان امسال
بگذری؟ تو واسه روز نوتلای امسال هم تو ماه رمضون کیک آماده کردی و قراره تو روز
خودش پستش کنی بعد فقط عید قربان رو داری کم میاری؟". باز یه غلت زدم و به
سقف خیره شدم و گفتم: "خدایا ببین... این جناب شیطونه سی روز نبودش. همین صبح
عید فطر اجازه دادی بیاد سراغ من!" شیطون رو لعنت کردم و آهسته و بی سر و صدا
رفتم تو آشپزخونه.
درست یادم نیست
یه سال پیش بود یا دو سال پیش یا سه سال پیش یا... یه عکس تو اینترنت دیده بودم که
به سبک کیک با تزئین رز یه ببعی درست کرده بود. طرحش خیلی ساده بود و تو ذهنم
مونده بود. دیگه حتی به خودم دردسر جستجوی توی اینترنت هم ندادم و خیلی سریع کیکه
رو به سبک خودم اجراش کردم.
تو خانواده ما
همه عاشق تیرامیسو هستند. آقای شوهر بیشتر از مهدی؛ مهدی بیشتر از آقای شوهر! مهدی
مرتب درخواست تیرامیسو میکنه. گفتم بچه خیلی وقته التماس کرده بذار این کیک ببعیه رو
واسه بچه ام ایتالیاییش کنم!
شما میتونید
همین روال رو برای کیکتون اجرا کنید فقط بیس کیک میتونه هر کیکی باشه مثلا شکلاتی
یا وانیلی یا میوه ای یا هرچی. کرمش هم باز میتونه هر کرمی باشه. مهم ظاهر و تزئین
کیکه.
همینطور که در
این کیک توضیح دادم...زمانی که قراره تیرامیسو رو به شکل کیک درستش کنیم یعنی
میخوایم کیک تیرامیسو داشته باشیم بهتر اینه که با کیک ژنواز کار کنیم.
پس مطابق دستور
یک برابر رسپی کیک ژنواز رو درست میکنیم.
اینبار من از سه
قالب 15 سانتی استفاده کردم. صرفا جهت ارتفاع بیشتر.
به سرعت برق و
باد مایه کیک رو آماده کردم و گذاشتم توی فر.
قبل از اینکه
کیک رو شروع کنم خامه رو گذاشتم توی فریزر و تا کیک بخواد آماده شه و خنک شه (تو
فریزر البته. چون عجله داشتم قبل از اینکه مهدی بیدار شه کار رو تمام کنم) کرمش رو هم درست کردم.
برای تهیه کرم
ماسکارپونه به این پست مراجعه کنید.
باز تو حین
انجام کار کرم، من شربت قهوه اش رو هم آماده کردم که تو این فاصله خنک شده باشه.
اینقدری که من
تو زندگیم کیک تیرامیسو درست کردم؛ الان میتونم چشم بسته هم سه سوته کیک رو آماده
کنم!
برای کرم میانیش
من باز به همون شیوه که در پست تیرامیسو با کیک ژنواز توضیح دادم از قیف و ماسوره
استفاده میکنم هم راحت تره هم میزان کرم میانی برای تمام لایه ها یک اندازه خواهد
بود.
ماسوره ای که در
تصویر مشاهده میکنید ماسوره ستاره ای شکله. مهم نیست ماسوره شما چه شکلی یا چه
سایزیه یا چند تا دندونه داره. دندونه هاش کشیده است یا کوتاه. مستقیمه یا انحنا
داره. فقط همین که ستاره ای باشه کفایت میکنه.
این ماسوره ها
ایرانی هستند و در تمامی فروشگاه های لوازم قنادی پیدا میشه.
اصلا مهم نیست
که لایه میانی رو تمیز کار کنید چون قراره پوشیده شه. همینکه یه لایه کرم بین دو
شیت کیک داشته باشید کفایت میکنه.
پس تا اینجا شد:
کیک
شربت
کرم
کیک
شربت
کرم
کیک
شربت
حالا با یه لایه
نازک از کرم دور تا دور کیک و روش رو پوشش میدیم.
اصلا هم اهمیت
نداره که تمیز کار کنید چون همه اش پوشونده خواهد شد.
پی برای صاف
کاریش وقت نذارید.
فقط آخر کار کارد
رو گرم کرده و با دستمال خشک کنید. بعد کارد رو افقی روی کیک حرکت بدید تا روی کیک
یه سطح صاف و صیقلی داشته باشید.
حالا دور تا دور
بدنه کیک رو شکوفه بزنید.
به این ترتیب که
از مرکز به سمت بیرون مارپیچی حرکت کنید.
اصلا سخت نیست
اصلا هم ظرافت نمیخواد چون ما هدفمون این نیست که گل رز درست کنیم. میخوایم پشم
ببعی درست کنیم. اونم ظرافت لازم نداره!!!
ظرف کیک رو
بچرخونید و چسبیده و کنار هم شکوفه ها رو ایجاد کنید.
حالا برای اینکه
دور صورت ببعی رو درست کنیم یه ردیف شکوفه هم روی لبه کیک میزنیم. بعدشم چند شکوفه
بالای سر ببعی به عنوان پشمای کاکُلیش! ببعی کاکُل به سر!!!
من همیشه تو
خونه یه تیکه فوندانت تو فریزر دارم اینه که کارم لنگ نمیمونه. ولی چون میدونم همه
این شرایط رو ندارند توصیه میکنم با تافی شیری یا تافی نارگیلی یا هر طعم تافی
دیگه ای که رنگ سفید داره به این شیوه ای که شرح دادم برای ببعی گوش درست کنید.
تافی رو هم که از آجیل فروشی ها به صورت فله یا از سوپر مارکتها به صورت بسته بندی
میتونید خریداری کنید.
من چند ثانیه
فوندانت فریز شده رو در مایکروفر گرم کردم و به شکل برگ بهش فرم دادم و سر سیخ
چوبی بامبو زدم.
مطابق تصویر.
یک قاشق از همون
کرم ماسکارپونه رو با اپسیلون رنگ صورتی رنگ کردم و با قیف بدون ماسوره روی گوشها
و بینی ببعی رو کار کردم.
نصب گوشها هم که
خیلی ساده است. کافیه چوبها رو توی کیک فرو ببریم. به همین سادگی. بعدشم روش رو با
کرم صورتی تزئین میکنیم. یک قلب کوچولو هم وسط صورت ببعی به عنوان پوزه اش.
از اینجا به
بعدش رو فقط اونایی که بچه کوچولوی کنجکاو تو خونه دارند صحبتهای منو درک میکنن...
آقا ما همین که تصمیم گرفتیم تزئین بدنه کیک رو شروع کنیم؛ یه پسرک کوچولویی بدو
بدو با چشمای خوابالو اومد تو آشپزخونه و محکم دو دستی پای مامانش رو بغل کرد. از
اینجای کار به بعد دیگه من نه پاهام در اختیار خودم بود نه دستام. نه قیف و
ماسوره.
مهدی به سرعت
خودش رو رسوند به بالای کابینت و قیف کرم رو در دست گرفت که یالا من باید کیک رو
تزئین کنم.
"مامانی من باید کیک رو تژئین کنم. ژرف کرم رو بده به خودم. تو برو کنار وایشا. خودم درشتش میکنم. اصلا تو بلد نیشتی."
دیگه با التماس
من و وساطت آقای شوهر ما تونستیم در عرض 20 ثانیه یا کمتر شکوفه های دور کیک رو
بزنیم. و گوهاش رو نصب کنیم و با بدبختی ای کرم صورتی رنگ درست کنیم. چون بچه صورتی
دوست نداشته! سرمه ای و بنفش میخواسته! کرم رو هم البته باید خودش رنگامیزی میکرده.
تا اینجاش رو شد
با یه بامبولی انجام بدم ولی دیگه قیف شکلات تلخ رو نتونستم از چنگش در بیارم. منم
که اخیرا دیگه زیبایی و کمال کیک اصلا برام اهمیت نداره میذارم بچه خلاقیت خودش رو
نشون بده.
فقط این وسط یه
مشکلی وجود داشت... مهدی عاشق شکلات تلخه (یادتونه گفتم هوو آوردم بالا سر خودم؟!)
و یه ذره شکلات مذاب توی قیف کمش بود. مجددا درخواست شکلات کرد. منم به خیال خودم
خواستم لطف کنم به جای شکلات نود درصد واسه اش شکلات شیری ریختم توی یه قیف دیگه.
بچه ام شاکی شد که "این چیه شیرین بدمژه اشت رنگشم شیاه نیشت. شکلات تلخ شیاه
میخوام مامانی"!
هیچی دیگه با
هدایت خودم ما موفق شدیم دو نفری یه ببعی از این کیک به عمل بیاریم.
بعد تازه اول
بدبختی بود!
مهدی همین که
متوجه شد این کیکه یه ببعیه؛ به شدت ناراحت شد و شاکی که: " ببعی؟ من ببعی
دوشت ندارم؟ مگه من نگفته بودم این آقا شیره اشت مامانی؟"
بعدشم قهر کرد!
دردسرتون ندم...
من و آقای شوهر با سلام و صلواتی تونستیم عروس خانم رو برگردونیم سر سفره عقد!
گفتم: "آره
مامان این آقا شیره است. من اشتباهی گفتم ببعی. من عذرخواهی میکنم. شما خودت بیا
این قیف رو بگیر آقا شیره رو تزئینش کن"
دیگه لبخند به
صورت مهدی بازگشت و قیف رو گرفت دستش و گفت: "تو اصلا بلد نیشتی مامانی. این
آقا شیر کوچولوی خوشگله. اصلآ ابدآ هم ببعی نیشت. نگاه کن! دور شورتش یال داره.
ببین مامانی! نگاه کن! من درشت میگم اصلآ ابدآ ببعی نیشت. "
خب اینم از کیک خوشمزه
ببعی ایتالیایی.
غذر میخوام
ببخشید کیک خوشمزه آقا شیر کوچولوی ایتالیایی.
درستش کنید. هم
خیلی سریع آماده میشه هم فوق العاده خوشمزه است. یعنی اینقدر سریع آماده میشه که
من میتونم روزی صدتاش رو درست کنم. البته اگه یه بچه چهار ساله تو دست و پام
نباشه!
در هر حال تزئین
کیک رو میتونم در چشم بر هم زدنی انجام بدم. خیلی خب حالا بیست تا چشم بر هم زدن!
فقط میخوام مطلب
رو برسونم که تزئینش خیلی سریع و راحته. حتما انجامش بدید مخصوصا اگر بچه کوچولو
تو خانواده دارید.
تهیه کرمش بسیار
راحته. چندین سال قبل بهش اشاره کرده بودم و میدونم همه انجامش دادید. منتها چون
بنابه تجربه میدونم تا خودم روی یه موضوعی تاکید خاص نداشته باشم و پست جداگانه
براش نذارم مورد کم لطفی دوستان قرار میگیره؛ یه پست مجزا واسه اش تهیه کردم که با
اطمینان باهاش کار کنید.
پس تهیه کیکه
خیلی ساده است و مزه تیرامیسو هم کاملا ایرانی پسنده.
تازه کیک رو میتونید از شب قبل آماده کنید توی یخچال بمونه جا هم می افته!
راستی قبل از
اینکه برم یه چیزی بگم بخندید:
کیک که تمام شد
من یه برش واسه مهدی جدا کردم و گفتم "بیا مامان اینم تیرامیسو که دوست
داشتی".
مهدی یه نگاه
عاقل اندر سفیه به من انداخت و گفت: "تیرامیشو؟ اینکه تیرامیشو نیشت مامانی!
تیرامیشو روش کاکائو داره. برو اونی که باهاش کاکائو میپاشیم رو تیرامیشو رو بیار تا
خودم درشتش کنم."
من غش کرده بودم
از خنده. ظرف کاکائو و یه الک کوچولو دادم دست بچه و نظاره گر پوشانده شدن صورت
ببعی با کاکائو شدم!!!
عید شما مبارک