من علاقه خاصي
دارم كه هر سال واسه سفره هفت سين كاراكتر حيوان سال رو هم به شكلي داشته باشم. از
بچگيم همينطور بودم هر سال درست كردم هر سال هم درست خواهم كرد. تا عمري باقيست
البته.
شما نيز تو اين
سالها كه خواننده كارگاه آشپزسازي بوديد شاهد اين سنت بوديد:
همينطور كه گفتم
اوايل سال 92 بود كه تو فكر حيوان سال 93 بودم. اگر بدونيد چند تا ايده رو خط زدم
تا به اين يكي رسيدم تعجب ميكنيد. البته خب زياد تعجب نداره چون يك سال كامل فرصت
داشتم كه روش فكر كنم. البته يه كم هم حيف شد چون بعضيهاشون خيلي ايده هاي شيك و
بي نهايت تو دل برويي بودند. و البته بيشتر دخترانه! يعني ژيگولي! ولي گفتم بذار
يه چيزي درست كنم مردونه باشه كه خانواده آقاي شوهر (و صد البته مامان خودم!) واسهام حرف در نيارن! ما كه شانس نداريم؛ همين الانشم كه مهدي همهاش تو آشپزخونه و
گرفتار آشپزيه ماماني خانم از چشم من ميبينه. بگذريم. حالا جريان اين كله اسبيا:
ديگه آخرش تصميم
گرفتم به ياد خاطرات شيرين بچگي كه با داداشم يه تيكه چوب رو تبديل به اسب ميكرديم
و سوارش ميشديم و ساعتها اسب سواري و شمشير بازي ميكرديم چند تا كله اسب سر چوب
بزنم!
بعد از جستجوي
فراوان با كمك "برادر گوگل" رسيدم به اين عكس و درجا عاشقش شدم.
اين اسبه اينقدر
قيافه اش خنگولانه است كه تو دل آدم لونه ميكنه. يا فقط من اينطوريم؟!
عكس رو ريختم
روي گوشي تلفنم كه هر وقت فرصتش پيش اومد (بخوانيد: مهدي و باباش خونه نبودند)
اسبها رو درست كنم.
ولي خداييش خيلي
خنگه!
براي اين
بيسكويتها من از شرت برد كوكي استفاده كردم.
اگر باهاش كار
كرديد ميدونيد كه خمير خيلي لطيفي داره و به خوبي فرم ميگيره ولي توي فر اصلا شكلش
تغيير نميكنه. بيسكويت بسيار لطيفيه و درجا پودر ميشه.
اگر ميخوايد
بيسكويتهاي جوندار تري داشته باشيد كه توي دست بچه ها عمر كنه ميتونيد از اين رسپي استفاده كنيد.
ميتونيد خمير رو
با رنگ مخصوص خوراكي به هر رنگي كه مايل بوديد رنگ كنيد ولي ميتونيد هم فقط به
وانيلي و كاكائويي و زعفراني اكتفا كنيد.
1- از خمير به
اندازه يك گردوي كوچك برداريد. خمير رو به شكل يك گلابي روي كاغذ روغني فرم بديد. براي
گوشهاي اسب دو تيكه خمير كوچولو رو به شكل برگ بين انگشتان باز كنيد و سر و ته برگ
رو اندكي خم كنيد. گوشها رو بالاي سر گلابيه قرار داده و اندكي با انگشت فشار بديد
تا بچسبه.
2- با انگشت كوچيكهتون
جاي دهن اسب رو يك حفره ايجاد كنيد. از خمير سفيد رنگ (همون خمير ساده وانيلي) يك
روبان كوچك ايجاد كرده و با چاقو به مستطيلهاي با ابعاد نامنظم تقسيمش كنيد.
3- با نوك چاقو و
با ظرافت و دقت خاص دونه دونه دندونها رو در دهن اسب جاسازي كنيد. هر كدوم كه بد
فرم بود با نوك چاقو برش داريد و بذاريد كنار و يك دونه دندون ديگه جاش قرار بديد.
4- با يك سمبه يا
حتي سر يك خودكار حفره هاي بيني اسب رو ايجاد كنيد. اين ابزار رو ميتونيد از لوازم
قنادي يا خرازي تهيه كنيد.
5- دو تا نقل به
جاي چشمهاي اسب قرار بديد. نقل رو ميتونيد از قنادي يا فروشگاه لوازم قنادي يا
آجيل فروشي ها تهيه كنيد.
6- با خمير
كاكائويي يك نوار به عنوان افسار اسب درست كنيد.
7- براي يال اسب هم
دونه دونه با خمير كاكائويي اشكهاي كوچكي درست كرده و روي پيشوني و بين گوشهاي اسب
رو پر كنيد. با سمبه يا هر ابزار ديگه اي كه داريد روي دندونهاي اسب فشار وارد
كنيد و بهشون فرم بديد.
يك "سيخ
كباب چوبي" رو زير سر اسبه و حدودا تا دو سوم سر اسب فرو كنيد.
ديگه الان مطابق دستور بيسكويتها رو توي فر ميپزيم.
آقا ما پشت
دوربين بوديم و گرفتار عكاسي كه يكدفعه اسب قهوهاي از جاش بلند شد!
ايني كه مشاهده
ميكنيد همون عكس كذاييه!
بعله! تايم آوت
ما هم تموم شده بود و پدر و پسر سر بزنگاه تشريفشون رو آورده بودند! باز خدا رو
شكر من كار رو به يه جايي رسونده بودم.
مهدي كه از همون
ابتداي زندگي عادت داره تو دست و بال مامانش بچرخه و گزينه مورد علاقه اش هم
"خميرها" هستند؛ مثل حرفه اي ها تندي صندلي آورد و رفت بالا و دست به
كار شد.
تنها كاري كه از
دست من بر ميومد اين بود كه اسبهام رو تندي توي فر بذارم و يه كاغذ روغني و يه
سيني هم واسه مهدي بيارم. تا كل كاونتر آشپزخونه رو خميري نكرده!
بچه ام كه
زرنگيش به باباش رفته (!) و عمرا سرش كلاه نميره اسبها رو ميخواست! منم سريع توي
سيني خودش واسهاش اسب درست كردم.
يه گلابي كوچولو
دو تا گوش
يه پوزه
يه افسار
دو تا سوراخ واسه
دماغش و با قاشق مربا خوري يه دهن ساده
يه يال اسب خيلي
ساده با "كاتر ديزي"
دو تا نقل رنگي
واسه چشماش
و...
اسب مهدي
آماده بهره برداري بود.
سر تا پاش ده
ثانيه هم طول نكشيد.
اگر نميدونستيد
بدانيد و آگاه باشيد كه پسر من كوچكترين بويي از "صبر" نبرده و من
معمولا در حال بدو بدو و تند تند كار كردن هستم وگرنه خونه رو روي سرم خراب
ميكنه!
موجودي كه سمت
راست تصوير مشاهده ميفرماييد اسب پسرمه كه يالش هم زير چونه اش واقع شده!
موجود قهوه اي
رنگ با چشمهاي سبز واقع شده در سمت چپ و پايين تصوير هم يك عدد "ميو"
هستش!
يك عكس تكان
دهنده ديگه هم بعد از اين عكس گرفته بودم كه به دليل امكان ايجاد مشكل حاد براي
بيماران قلبي از نشون دادنش معذورم. اون تصويري بود كه مهدي در حال برداشتن "ماژيك
خوراكي امري كالر" مامانش بود! اين صحنه به شدت دل خراش بود. و البته بعدشم
غوغاي "ماماني ماژيكت رو بده. ماماني ماژيكت رو بده" در آشپزخونه و بلكه
در كل ساختمان در گرفت! خوشبختانه 10 ثانيه بيشتر طول نكشيد چون من (بازم به سرعت
برق و باد) با خميرها واسه مهدي يه "تامس" درست كردم. بچهام حتي حاضره مامانش رو هم به تامس بفروشه چه برسه به ماژيك!
ولي بايد اعتراف
كنم -گذشته از اينكه شما نصف بيشتر خمير بيسكويتتون رو به خاطر دستان نه چندان
تميز و هميشه نشسته بچه تون از دست خواهيد داد- اين فرايند شركت بچهها در تهيه
شيرينيهاي نوروزي واسه خودش دنيايي داره و يه فضاي شاد (و البته بسيار شلوغ) رو
دم عيدي تو خونه ايجاد ميكنه كه از من ميپرسيد ارزشش رو داره.
و يك پروژه موفق
ديگه.
اينجانب بسيار
خرسندم كه افتخار آشنايي با اون اسب خنگ نصيبم شد و سعادتي بود كه در آستانه سال
اسب چند تا اسب مَشَنگ تو خونه داشته باشيم.
خب من معمولا از
عكسهايي كه پيدا ميكنم ايده ميگيرم و دقيقا كپيش نميكنم. يعني موقعي كه داشتم براي
بار اول آزمايشي -با نگاه كردن به اسب خنگه روي موبايلم- يه دونه اسب درست ميكردم؛
دندونهاش رو دقيقا همون مدلي درست كردم. بعد چون زياد راضي نبودم اسب بعدي رو به
فرم دندون "والس و گروميت" يا "چيكن ران" درست كردم. ديدم يارو
اسبه خيلي با نمكتر شد.
عمدا هم
دندوناشون رو رديف و يك اندازه نگرفتم كه هر كي گفت "چرا دندوناش اين
مدليه؟"
بگم:
"دندون اسب پيشكشي رو نميشمارن!"
فردا صبح علي
الطلوع موش كوچولوي من با كسب اجازه از مامانش يه گاز موشي به گوش اسبهاش زد!
امسال دم عيدي بيسكويت
كله اسبي رو واسه كوچولوهاي خانواده درست كنيد و به همه "اسب سر چوب"
عيدي بديد. شايدم بزرگترهاي خانوادهتون به ياد خاطرات دوران كودكي بيشتر از
كوچيكترها از هديه گرفتن اين اسبها خوشحال بشن!