ننه سرما
اومده باز شب يلدا اومده
يكي از شخصيتهاي
افسانه اي ما ايرانيها ننه سرماست. ما كه بچه بوديم زياد ازش توي تلويزيون صحبت
نميشد؛ الانش رو نميدونم. در هر حال ننه سرما از شخصيتهاي فانتزي ايه كه من خيلي
دوستش دارم به همين دليل امسال به مناسبت شروع زمستون يه دونه ننه سرماي شيرين
درست كردم.
اگر تصميم داريد
براي بچه ها ننه سرما درست كنيد پيشنهاد ميكنم با مارزيپان كار كنيد. خمير مارزيپان
تشكيل شده از بادام و شكر. پس نتيجه ميگيريم كه چيز خوشمزه ايه.
با خمير فوندانت
هم ميتونيد كار كنيد.
يه تيكه از خمير
رو برميداريم و با رنگ مخصوص خوراكي رنگش ميكنيم. با تركيب رنگهاي نارنجي و هلويي
ميتونيد به رنگ پوست برسيد.
البته زياد هم
مهم نيست كه دقيقا رنگ پوست درش بياريد همينكه يه رنگ خيلي ملايم داشته باشه
كافيه.
خمير رو بين دو
دست بغلتونيد و بهش فرم بديد. پايين صورت پيرزن رو كمي بزرگتر بگيريد چون ميخوايم
حسابي لپكي و تپلي باشه
يه دونه سيخ
چوبي پايين چانه پيرزن فرو كنيد.
با انگشت اشاره جاي
چشمها رو فرم بديد.
يه گلوله خيلي
ريز جاي دماغش بچسبونيد و با ته سيخ چوبي هم براي دهنش يه حالت تعجب ايجاد كنيد.
البته ميتونه هم
خندون باشه.
راههاي زيادي
وجود داره كه با خمير مو درست كنيم. من به ذهنم رسيد كه رشته هاي ريزي ايجاد كنم
به همين منظور از دستگاه پرس سير استفاده كردم.
تذكر: بارها
گفتم بازم تكرار ميكنم... وسايل شيريني پزي بايد هميشه جدا از وسايل آشپزي باشند.
يعني شما اجازه نداريد با دستگاهي كه توش سير خورد كرديد خمير رو فرم بديد. بايد
يه دونه جداگانه واسه اينكار بخريد. يا مثلا قاشقي كه باهاش سير و ادويه ها رو تفت
ميديد رو نميتونيد باهاش پودينگ و كاسترد درست كنيد. از ما گفتن بود.
يه مقدار از
خمير رو توي دستگاه پرس سير ريختم و فشار دادم و موها شكل گرفتند.
اگر واسه تون
خيلي سخته يه تيكه خمير سفيد روي سر ننه قرار بديد و با كارد روش خط بندازيد.
موها رو روي سر
ننه ميچسبونيم.
ديگه من نبايد
تكرار كنم چون بايد تا الان همه بدونيد كه: چسب فوندانت و مارزيپان آبه.
براي روسري ننه
سرما مقداري خمير رو رنگ كرده و سطح كار رو خوب نشاسته ذرت بپاشيد و خمير رو با
وردنه خيلي نازك پهن كنيد.
بعد با كاتر
پيتزا به شكل مثلث برشش بزنيد.
اگر كاتر پيتزا
نداريد ميتونيد با كارد برش بزنيد ولي كاتر پيتزا خطوط تميزتري ايجاد ميكنه.
سطح روسري رو كمي
مرطوب كنيد كه به خوبي بتونه به سر پيرزن بچسبه.
روسري رو روي سر
ننه قرار بديد.
ميبينيد كه من
سيخ چوبي رو توي يه تيكه اسفنج فرو بردم كه بتونم دو دستي به راحتي روي روسري كار
كنم.
روسري رو با
فشار انگشتهاي كوچيك هر دو دست به صورت ميچسبونيم. (چون با انگشت كوچيكه مون
ميتونيم ظريف تر كار كنيم.)
اگر احساس
ميكنيد پشت سر ننه خيلي تخته و بُعد نداره بايد يه مقدار خمير زير روسري بچسبونيد
تا قشنگ فرم بگيره.
با يه دونه
گلوله ريز و دو تا تيكه مثلث كوچيك قسمت گره پايين روسري رو ايجاد ميكنيم و چون
خيلي ريز و حساسه با نوك سيخ چوبي سر جاش ميچسبونيمش.
با رنگ مجاز
خوراكي و قلموي صفر روي روسري رو گل گلي ميكنيم و چشمهاي ننه رو هم نقاشي ميكنيم.
اينجاست كه ديگه
ميتونيد ننه سرماهاي مختلف و با شخصيتهاي
متفاوت داشته باشيد!
من انگشت اشاره
ام رو با رنگ صورتي كمي رنگ كردم و بعد با ملايمت روي گونه هاي پيرزن كشيدم تا
لپهاش گل بيافته. بعدش با انگشت مياني روي لپها رو مالش دادم كه رنگ محو بشه و يه
گونه سرخ طبيعي براي ننه داشته باشم.
تبريك ميگم. ننه
سرما آماده بهره برداريه!
اگه وقت داريد
يه كم برم بالاي منبر:
مهدي از روزي كه
كيك تامس گيرش اومده بود هر از گاهي (هفته اي چندبار) ميگفت كيك تامس ميخواد و
اينكه ننه رو هم دعوت كنيم و بعد كل اقوامش رو نام ميبرد و يادش هم بود كه روز
تولدش كي كجا نشسته بوده و همه رو توضيح ميداد بعد هم در پايان اضافه ميكرد كه توپ
هم بيارن. اسباب بازي هم بيارن!
اين جريان ادامه
داشت تا يك روز عصر كه من داشتم تلويزيون تماشا ميكردم و مهدي ديد كه دارن كيك درست
ميكنن. از بد حادثه بشقابي كه كيك تامس رو واسه اش درست كرده بودم هم بنا به
دلايلي روي كابينت بود. آقا اين بچه به مدت 45 دقيقه بشقابه تو دستش بود و يه بند
ميگفت: "ماماني كيك تامس درست كن... كيك تامس ميخواد... ماماني تامس درست كن...
كيك تامس ميخواد ماماني...." (بله بچه كماكان در فاز سوم شخص مفرد به سر
ميبره!). منم به ازاي هر جمله مهدي ميگفتم: "باشه پسرم. درست ميكنم واسه ات
مامان". چهل و پنج دقيقه!
فرداي اون روز
به دليل سرماخوردگي شديد عملا برام اداره رفتن غير ممكن بود. پس خونه بودم. و
نتيجه خونه موندن و مثلا استراحت كردن من ايني شد كه ميبينيد.
بعد از ظهر كه
مهدي از خونه مادربزرگش برگشت؛ تا ننه سرما رو ديد با ذوق داد زد: "اِه ببين
ماماني چي درست كرده!؟". گفتم: "آره مامان ننه است". بعد از چند
ثانيه مكث كه احتمالا داشت توي ذهنش قيافه تپلي اين ننه رو با ننه خودش مقايسه
ميكرد با يه قيافه جدي و يك جمله خبري عنوان كرد كه: "خوردنيه ماماني. ميخوام
بخورم."
منم خوشحال از
اينكه بچه ام بالاخره براي يكبار تو زندگيش به خوردن چيزي علاقه نشون داده ننه
سرما رو دادم دستش و گفتم: "بخور مامان". به سرعت از آشپزخونه بيرون رفت
و بعد از سه ثانيه برگشت ننه سرما رو داد دست آقاي شوهر و صحنه جنايت رو ترك كرد.
من نا اميد گفتم: "اينكه هيچي نخورد. البته از بچه اي كه به كيك تولدش هم لب
نزده بود اين عجيب نيست. فقط ميخواست ديروز مخ منو تليت كنه!" آقاي شوهر گفت:
"چرا بچه ام به اندازه يه مورچه از موهاي ننه سرما خورده". نيگاه كردم
ديدم آخي نازي جاي يه دندون موش بالاي روسري و قسمتي از موهاي ننه سرما باقي
مونده!
شب يلدا يه ننه
سرماي تپل مپل خوشگل واسه بچه ها درست كنيد و همه رو ذوق زده كنيد.
يلدا مبارك!